-
[ بدون عنوان ]
28 تیر 1387 11:41
-
پاییز
5 مهر 1386 21:45
تمام دنیا برگ زردی است که به هوای بوسیدن لب یار زیر پا خرد می شود.
-
خان آخر٬خانه ی آخر....
28 اردیبهشت 1386 00:41
زحمت می کشید که به خانه روشنی٬خانه ی جدید می آیید... کلیک کنید
-
من!
15 اردیبهشت 1386 20:31
بـــــــــــاد به هر کجا که بخواهد مـــــــــــی وزد٬ زلــــــــف بر بــــــــــاد٬ باشم یا نباشم درخت کوچک دشت خواهم ماند.
-
بی رنگ!
3 اردیبهشت 1386 14:31
فرقی نمی کنه چندتایی باشه٬۶٬۱۲٬۲۴٬۳۶٬یا... هرجعبه مداد رنگی که باز کنی٬یه مداد سفید نقاشی می بینی٬همیشه این مداد سفید نقاشی سرش از همه تیز تر ٬قدش هم از همه بلندتر بود٬اصلا انگار از همون اول کسی سرش را نمی تراشه٬هنوز هم وجود این مداد سفید نقاشی توی جعبه ی مداد رنگی برام یه معماست٬نمی دونم برای چی هست٬اما می دونم که...
-
بی حرف٬بی صدا...
1 اردیبهشت 1386 14:09
ساز که صدایش بی صدایی ست٬دل که نوایش بی نوایی ست٬ حرف هم که همه خوانده و نا خوانده سهم باد شد و رفت.... خطی دگر بخوان ٬این بار نانوشته٬خطی دگر بخوان...